رسانه های شفاف و آزاد بهترین حامی <ساخت ایران>








حمیدرضا بازگشا
رسانه‌ها می‌توانند به منزله موتور محرکه حمایت از کالای ایرانی محسوب شوند، اگر به مثابه چشم بینای جامعه تمام مشکلات این عرصه را از آغاز چرخه تولید تا ضمانت‌های پس از فروش مصرف‌کنندگان، رصد و ایرادات و مشکلات آن را بیان کنند.رسانه‌ها می‌توانند با معرفی تولیدکنندگان برتر علاوه بر تشویق آنان از مشکلات چرخه اقتصادی در امر تولید نیز آگاهی یابند و برای چاره‌جویی به مسئولان امر راهکارهایی را پیشنهاد کنند؛ همچنین وسایل ارتباطات جمعی می‌توانند نقش کم نظیری را در نظارت بر تولید محصولات عرضه شده به بازارهای مصرف با هدف افزایش کیفیت آنها در جامعه ایفا کنند.
نقش روزنامه نگاری تحقیقی و افشاگر نیز در این بین بسیار حائز اهمیت است چرا که از معضلات اصلی و دست و پاگیر تولیدکنندگان ایرانی وجود شریان‌های قاچاق محصولات خارجی مشابه تولیدات داخلی و نبود قوانین جامع و به روز جهانی است که متأسفانه تاکنون اقدامات رضایت‌بخشی در این خصوص صورت نگرفته و هنوز باندهای زیرزمینی زیادی وجود دارند که کماکان مشغول فعالیت و قاچاق در زمینه انواع کالاهای نه چندان مرغوب خارجی به قیمت نابودی صنایع داخلی هستند.
محمدعلی وکیلی رئیس فراکسیون مطبوعات مجلس شورای اسلامی در همین زمینه به «ایران» می‌گوید: «حمایت از کالای ایرانی نیازمند یک گفتمان ملی است که عنصر اصلی آن غیرت ملی به شمار می‌رود.
یعنی باید شعار حمایت از کالای ملی را به‌عنوان بخشی از غیرت ملی در جامعه گفتمان‌سازی کنیم و این امر بر عهده رسانه‌ها است.
البته باید رسانه‌ها نقش نظارتی را به نمایندگی از افکار عمومی در کنار گفتمان‌سازی و حمایت از کالای ملی برای ارتقای کیفیت کالای ایرانی بر عهده گیرند.»
وی می‌افزاید: «رسانه‌ها به سبب داشتن نقش نظارتی باید کاستی‌های تولید داخلی را بدون رودربایستی و به نمایندگی از افکار عمومی بیان کنند.
نمی توان مردم را با گفتمان‌سازی تشویق به حمایت از کالای ایرانی کرد اما مطالبات آنان را در ارتباط با کیفیت دار بودن کالای داخلی، مطرح نشود.
بر همین اساس باید رسانه‌ها به‌عنوان زبان نظارتی شهروندان نقششان را در ارتقا بخشی به کالای داخلی و بهبود وضعیت کالاهای وطنی و حساسیت بخشی نسبت به وضع و کیفیت کالای داخلی ایفا کنند به‌گونه‌ای که تولید‌کنندگان داخلی ضمن رعایت استانداردها، نگران نظارت افکار عمومی از طریق رسانه‌ها نیز باشند.»
رئیس فراکسیون مطبوعات مجلس شورای اسلامی ادامه می‌دهد: «برای مسدود شدن مسیر قاچاق در کشور و سلب شدن امنیت از قاچاقچیان نیازمند شفاف‌سازی هر چه بیشتر است و پایه این امر نیز رسانه‌ها هستند.
اما اینکه رسانه‌ها به‌عنوان پایه شفاف‌سازی در ارتباط با تمامی مسائل جامعه از جمله معضل قاچاق بتوانند نقش مناسب و مطلوبی ایفا کنند؛ نیازمند مصونیت است.»
وی یادآور شد: «طبیعی است که کوله بری معضلی نیست که تهدید‌کننده تولید ملی باشد بلکه منظور آن قاچاقی است که به صورت سازماندهی شده متصل به باندهای قدرت اتفاق می‌افتد.
افشای باندهای قدرت توسط رسانه‌ها نیازمند مصونیت قضایی اصحاب رسانه است چرا که همان باندهای قدرتی که می‌توانند شبکه‌های قاچاق راه‌اندازی کرده و احیاناً از مجاری رسمی و اختصاصی وارد کشور کنند؛ احتمالاً از قدرتی هم برخوردارند که بتوانند زبان اهالی رسانه را کوتاه کنند.
بر همین اساس برای اینکه نقش رسانه‌ها در ارتباط با قاچاق بدرستی ایفا شود، نیازمند مصونیت‌های لازم برای اصحاب رسانه هستیم.
نباید اصحاب رسانه به‌عنوان کاشفان حقیقت توقیف شوند، بلکه باید مدال افتخار به آنان داده شود.»
حمیدرضا ضیایی پرور، مدیرکل مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در همین زمینه به «ایران» می‌گوید: «نقش رسانه‌ها اعم از مکتوب، شنیداری، دیداری و مجازی و غیره در حمایت از تولید ملی و مصرف کالای ایرانی توسط مردم بیشتر از این ناحیه بسیار مهم است که در وهله نخست تولیدات وطنی را معرفی کنند و سپس تجربیات مردم و مصرف‌کنندگان را اعم از نقاط قوت و ضعف کالاها و محصولات منعکس کنند.
نباید چنین پنداشته شود که اگر تمامی رسانه‌های کشور به تعریف و تمجید کالاهای ساخت داخل کشور بپردازند؛ مردم ترغیب می‌شوند.»
وی می‌افزاید: «تعریف یکسویه رسانه‌ها از تولیدات داخلی در اصل خیانت به خود آنان نیز است چرا که محصول در همه جای دنیا هنگامی کیفیت و رونق پیدا می‌کند که نقاط ضعف و قوتش توسط رسانه‌ها از زبان مردم و مصرف‌کنندگان بدرستی ذکر شود.تولیدکننده ایرانی باید رسانه‌ها را آیینه واقعی و تمام نمای محصولاتش بپندارد و در چنین حالتی اگر بازخورد مناسب از رسانه‌ها در مورد کالاهایش را ببیند؛ به طور حتم در پی بهبود کیفیت و پررنگ‌تر کردن نقاط قوتش خواهد پرداخت.
بنابراین نقش رسانه در این بین انعکاس عینی، درست، واقعی و دقیقاً منطبق با دیدگاه‌های مصرف‌کنندگان و مشتریان نسبت به کیفیت و مزیت‌ها و معایب محصولات است.»
این استاد دانشگاه اظهار می‌دارد: «واقعیت آن است که مصرف‌کننده ایرانی طی یک دوره چند دهه‌ای چنین متصور شده که محصولات خارجی دارای کیفیت‌های بالایی هستند؛ طبیعی است که تغییر دادن این صحنه‌انگاری و تصویر ساخته شده، کار بسیار سختی است.
شاید در برخی از محصولات همچون تلویزیون و یخچال، مصرف‌کننده داخلی حتی نشان و برند ایرانی را نشناسد یا نتواند نام آن را ذکر کند.
بنابراین بخشی از وظیفه رسانه‌ها، معرفی نشان‌ها، برندها، تولیدکنندگان برتر و محصولات باکیفیت ایرانی است تا مصرف‌کنندگان تشویق و ترغیب از آن کالای ساخت کشور شوند.»
مدیرکل مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه می‌دهد: «هم‌اکنون همه مردم توجیه  شده‌اند  که به طور مثال برنج ایرانی، مرغوبیت بسیار بالاتری نسبت به مشابه خارجی دارد و طبیعی است که قیمت بالاتری هم داشته باشد.
البته حمایت از محصولات داخلی تا یک دوره‌ای قابل قبول است اما اینکه از یک صنعت داخلی 5 دهه حمایت کنیم و با کمک‌های دولتی آن را سرپا نگه داریم تا شاید روزی کیفیت بهتری پیدا کنند را نیز به صلاح نمی‌دانم و صدمات زیادتری را هم نصیب شهروندان می‌کند.
رسانه‌ها مأموریت و راهی جز معرفی عینی و واقعی محصولات ایرانی و انعکاس نقاط ضعف و قوتش به تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان ندارند و نباید انتظار بیشتری نیز از آنان داشت؛ البته این امر باید بر پایه، انصاف، تعادل و بی‌طرفی باشد. وی در ادامه با بیان اینکه روزنامه‌نگاری تحقیقی و تحلیلی در تمام دنیا نقش برجسته‌ای دارد، یادآور می‌شود: «به طور نمونه گاهی شاهد حضورمردم در بازارچه‌های مناطق آزاد کشور وخرید محصولات قاچاق هستیم.
رسانه‌ها وظیفه دارند تا اثرات خرید کالاهای قاچاق و تأثیرات دراز مدت آن بر منافع ملی را به سمع و نظر مخاطبان‌شان برسانند و اینکه افرادی که از محل قاچاق این کالاها سود می‌برند را معرفی کنند.
معتقدم که وظیفه روزنامه نگار این است که ابعاد این ماجراها را برای مردم بازگو کند تا شهروندی که قصد خرید محصولی را دارد؛ کاملاً هوشیار و آگاه باشد.»
سید بشیر حسینی مدیر گروه مدیریت و علوم نوین رسانه دانشگاه صدا و سیما نیز به «ایران» می‌گوید: «رسانه‌ها دارای چهار کارکرد، آموزش، اخبار و اطلاع رسانی، سرگرمی و تهییج یا بسیج گری عقاید و افکار عمومی هستند.
مبحث حمایت از کالای ایرانی در هر چهار حوزه کارکرد رسانه‌ها کاملاً نیازمند بررسی است چرا که می‌توان در تمامی این مؤلفه‌ها کمک شایانی داشته باشند.»
وی می‌افزاید: «رسانه‌ها در حوزه آموزش می‌توانند به تولید‌کنندگان و به مصرف‌کنندگان کمک‌های قابل توجهی کنند.
تسهیل گری، مطالبه گری و فرهنگ‌سازی از جمله مواردی است که می‌توان در بخش کارکرد آموزشی رسانه‌ها از آنان نام برد.»
حسینی با اشاره به کارکرد اخبار و اطلاع‌رسانی رسانه‌ها نیز یادآور می‌شود: «رسانه‌ها اطلاعات مخاطبان را تکمیل و شناخت‌شان را از برندها و نیازهایشان را افزایش می‌دهند.
البته ذکر این نکته ضروری است که قرار نیست همه چیز را تولید کنیم و فقط قرار است در مواردی که مزیت رقابتی نسبت به محصول مشابه خارجی در کشور داریم؛ کوتاه نیاییم.
فهم دقیق این مطلب کار بسیار سخت و تخصصی و جدی است و حتماً رسانه‌ها در این بین نقش بسزایی دارند.»
وی ادامه می‌دهد: «امروزه بحث سرگرمی مخاطبان گاهی به اولویت اول زندگی انسان‌ها تبدیل شده است؛ به گونه‌ای که هیچ اتفاقی بدون سرگرمی کامل نیست.
بیشترین مصرف روزانه از نظر زمانی علی الخصوص در بین قشرهای جوان و نوجوان بحث سرگرمی است.
بنابراین تا زمانی که تبلیغات واطلاعات سرگرم‌کننده و توجه جدی به این امر در هر دو حوزه مصرف‌کننده و تولیدکننده محقق نشود؛ طبعاً این پروژه ناقص خواهد ماند.
معتقدم تولید انواع و اقسام کلیپ‌ها، اینفوگرافی‌ها و چیزهایی که باعث سرگرمی بیشتر مخاطبان می‌شود؛ در این بین بسیار مؤثر است.»
این استاد دانشگاه خاطرنشان می‌سازد: «بسیج گری و جوسازی و ایجاد فضا و محیط که کارکرد دیگر رسانه‌هاست نیز باید در این بین با دقت و تخصص بیشتری همراه باشد.
هم‌اکنون رقیب رسانه‌های داخلی در این زمینه کاملاً برعکس کار می‌کند و موج ناامیدی، رخوت، بی‌انگیزگی و دور شدن از فضا و توان داخلی و ایرانی را ایجاد می‌کنند.
رسانه‌ها باید با تمام توان وارد این صحنه شوند و با رویکرد منصفانه از تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان ایرانی حمایت کنند.»
همچنین پیمان پاکزاد استاد دانشگاه نیز در همین زمینه به «ایران» می‌گوید: «با بررسی رسانه‌ها به یک واقعیت تلخ می‌رسیم که تبلیغ و معرفی کالا در رسانه‌های ارتباط جمعی با نگرش گردش چرخ رسانه صورت می‌گیرد و با این نگرش نمی‌توان کالای کیفی و خوب را از کالای بی‌کیفیت تفاوت قائل شد.
گرچه تبلیغات بر مبنای واقعیت استوار نیست اما به این معنا هم نیست که مبلغ کالا به روش تبلیغات سیاه یا تبلیغات خاکستری به‌خاطر پول دریافتی از تولید‌کننده به مخاطبان دروغ بگوید و جنس و کالای بی‌کیفیت را تبلیغ کند.»
وی می‌افزاید: «متأسفانه قوانین تبلیغات رسانه‌ای در این خصوص دارای نقص است و تنها تعیین‌کننده در تعریف و تمجید از کالا میزان هزینه تبلیغات است و به صحت و سقم مطالب کاری نیست که با این کارکرد بازبینی شود و ویژگی‌های مورد ادعای تولید‌کننده باید اثبات و سپس تبلیغ در رسانه پذیرفته شود.
رسانه یک عامل مؤثر در توسعه است که تبلیغات رسانه‌ای با آن تطابق و تناسب ندارد و در این ارتباط یک انقلاب در تبلیغات رسانه‌ای لازم است که آغاز آن با تغییر قوانین تبلیغات رسانه‌ای امکان پذیر است و تا زمانی که خواص و ویژگی‌های کالایی مورد تأیید نیست به خورد مردم ندهند.»
 حتی ساختار اطلاع‌رسانی در معرفی کالا با ساختار تبلیغات رسانه‌ای در تضاد است و ابتدا باید این تضاد از بین برود تا کار رسانه‌ای به دست خود رسانه خنثی نشود.
برخی مواقع کالایی از طریق رسانه تبلیغ می‌شود و از طرف دیگر بخش اطلاع‌رسانی رسانه‌ای نکات ضعف آن را بیان می‌کند، باید حمایت از کالایی صورت گیرد که کیفیت در شعار را در عمل ثابت کرده باشد.
گرچه تبلیغات جزء جدایی‌ناپذیر رسانه‌هاست اما علت تأثیرگذاری آن اعتمادی است که مخاطبان به رسانه‌ها دارند بر این اساس باید در تبلیغ و معرفی کالا چاره اندیشی شود و ساختار تبلیغات در رسانه و قوانین مربوطه متناسب با حمایت از کالای ایرانی تنظیم شود و البته اقتصاد رسانه نیز مورد توجه ویژه قرار گیرد.
برخی از رسانه‌ها در چند سال گذشته برخلاف اخلاق حرفه‌ای، تبلیغات خاکستری با منبع مبهم و غیرموثق و اطلاعات و محتوا را بر تبلیغات سفید مبتنی براطلاعات درست و منبع موثق ترجیح داده‌اند که علاوه بر اینکه در دراز مدت موجب کاهش اعتماد مخاطبان به رسانه‌های مذکور خواهد شد، سلامت روانی مردم را نیز تهدید می‌کند و چه بسا کالاهایی که کیفیت آنها شعاری بوده و واقعیت ندارد بر کالاهایی که از کیفیت مناسب برخوردار است ترجیح داده می‌شود.
به‌نظر کارشناسان ارتباطات و رسانه، تبلیغات خاکستری نه منبع مطمئنی دارد و نه محتوای آن مورد تأیید و اطمینان است؛ بر این اساس برخی رسانه‌ها از مبهم بودن محتوا و عدم دسترسی مخاطبان به اطلاعات شفاف و دقیق، سلامت روانی و اعتماد مردم را فدای سود اقتصادی برای چرخاندن چرخ‌های رسانه‌ای خود می‌کنند و این روند برای حمایت از کالای ایرانی با کیفیت سم است.
کلام آخر اینکه باید بستر رسانه‌ای برای حمایت از کالای ایرانی فراهم شود.
حمایت از کالای ایرانی وظیفه تمام رسانه‌ها است و معرفی آنها از اولویت‌های مهم اما تبلیغ کالاهای بی‌کیفیت از بین بردن اعتماد عمومی به کیفیت کالای ایرانی و بی‌اعتبار کردن تولیدکنندگان زحمت کشی است که در بازار رقابت توانستند کیفیت را در عمل نشان دهند.